زندگی

پیرمرد با دستانی لرزان کلید چراغ را فشار داد،

ولی اتاق همچنان تاریک بود...

پس کورمال کورمال به دنبال عصایش گشت...

حال از بیرون که به اتاق بنگری،روشنایی آن را به وضوح خواهی دید...

چراغ زندگی پیرمرد مدتهاست که خاموش است...
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد