-
وقتشه ،وقتشه رفتن وقتشه
15 دی 1388 23:08
این روزها حسابی گیجم ،گیج لحظه هایی که داره میاد و به سرعت برق هم میره چند وقت پیش تو خونه بعد از حرف و حدیث های عماد دوست من حرف جدی ای پیش نیومده بود تا این که لیلا خواهر بزرگم اومد و گفت دارم با بابک وبرنا برای پنج سال میرم فرانسه زندگی کنم از طرف توتال فرانسه بابک به اون جا معرفی شده به عنوان مشاور حقوقی من و...
-
در دلی اتفاقی
11 دی 1388 22:38
سلام سال نو میلادی و به همه هم وطنای مسیحیم تبریک میگم و امیدوارم سال خوب همراه با ازادی و زادگی داشته باشن راستی قالب وبلاگ و اهنگ وبلاگ و هم عوض کردم همیشه شاد باشید و سبز
-
خون
13 آذر 1388 00:32
شاکی روزگار منم ، تموم این شهر متهم یه حادثه چند ساعته با من میاد قدم قدم زخم ها دهن وا می کنن وقتی دل از دشنه پره دست منو بگیر که پام رو خون عشقم می سره بگو که از کدوم طرف می شه به آرامش رسید وقتی تو چشم هر کسی ، برق فریب رو می شه دید راه ضیافت رو به من دست های کی نشون می ده وقتی که حتی گل سرخ این روزها بوی خون می ده...
-
....
11 آذر 1388 16:30
نیمه شب آواره و بی حس و حال در سرم سدای جامی بی زوال پرسه ایی آغاز کردیم در خیال دل بیاد آورد ایام وصال از جدایی یک دو سالی میگذشت یک دوسال از عمر رفت و برنگشت دل بیاد آورد اول بار را خاطرات اولین دیدار را آن نظر بازی آن اصرار را آن دو چشم مست آهو وار را همچو رازی مبهم و سر بسته بود چون من از تکرار او هم خسته بود امد...
-
این روزها
14 آبان 1388 22:36
ین روزها فاصله زیاد است بین آدمها، این روزها عاطفه چقدر کم است بین آدمها، این روزها کسی دلش به حال شقایق ها نمی سوزد ولی او هنوز شکوفاست بین آدمها.این روزها کسی حاضر نیست به خاطر پروانه ها بمیرد و تب غرور بالاست بین آدمها، این روزها همه سکوت را دوست دارند چونکه فقط اوست که شنونده است بین آدمها، این روزها کسی از صدای...
-
دیدی اونم رفت
21 مهر 1388 10:10
این روزها به لحظه ای رسیده ام که با تمام وجود ملتمسانه از اشکهایم می خواهم که یادت را از ذهن من بشوید... یادت را بشوید تا دیگر به خاطر تو با خود جدال نکنم ... من تمام فریاد ها را بر سر خود می کشم چرا می دانستم که در این وادی ، عشق و صداقت مدتهاست که پر کشیده اند اما با این همه تمام بدبینی ها و نفرتها را به تاریک خانه...
-
......سکوت..........
3 مهر 1388 00:30
سلام هیچی ندارم بگم بابت غیبت جند وقتم معذرت میخوام،نمیدونم کجا هستم و چه میکنم،فقط میدونم خیلی ها رو ندارم ،اگر دوست داشتین دعا بکنین که امروز پنج شنبه هستش و التماس دعا دارم امروزم خیلی بد بده بد سپری شد نقطه سر خط
-
عشق
15 شهریور 1388 15:26
هر شب در رویاهایم تو را می بینم احساست میکنم اینگونه است که تو را می شناسم، اینگونه باش! و علیرغم پیچ و خمهای دور و فاصله کهکشانهایی که بین ماست بیا و خودت را به تماشا بگذار! اینگونه باش! نزدیک، دور، هرکجا که باشی ایمانم را از دست نخواهم داد اگر چه شبها بسیار سختند، ادامه خواهم داد که یکبار دیگر تو در را میگشایی و...
-
دکلمه های زنده یاد خسرو شکیبایی
6 شهریور 1388 15:02
در گلستانه دوست روشنی من گل اب ساده رنگ شب تنهایی خوب صدای پای اب ندای اغاز نشانی طریقه دانلود: دانلود با 2shared هم باید صبر کنید صفحه که کاملاً لود شدش از اون پائین روی click here کلیک کنید و مسیر دانلود را مشخص کنید Save file to your PC
-
عماد
6 شهریور 1388 14:41
سلام ماه رمضان هم اومد ماه خوب خدا ماه نزول قران،این روزها دلم تنگه تنگ ادم هایی که بودن سال پیش و الان نیستن ادم هایی که با هاشون افطار و به سحر میرسوندم و باهاشون شاد بودم دلم برای عماد تنگ شده کسی که دوستش داشتم دلم برای رضا تنگ شده یرادری که یه چند وقتی هستش که ازش خبر ندارم دلم برای عماد خیلی تنگ شده عشقی رو باید...
-
گفتگو با خدا در ماه رمضان
6 شهریور 1388 14:06
****** گفتم: خسته ام گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله .::از رحمت خدا نا امید نشید(زمر/53)::. **** گفتم: هیشکی نمی دونه تو دلم چی می گذره گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه .:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::. **** گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الوری د .:: ما از رگ گردن به انسان نزدیک...
-
جمهوری اسلامی
13 مرداد 1388 18:48
************************************* ۱۲ بهمن ۵۷: "من با پشتیبانی این ملّت ، توی دهن این دولت می زنم!" ۲۲ خرداد ۸۸: "من با پشتیبانی این دولت ، توی دهن این ملّت می زنم!" *********************************
-
به نام پدر
13 مرداد 1388 18:29
وقتی که به آرامگاه ابدی همه ی مردمان می آیم / غروبی ترین نگاه دلم را روانه ی مزار تو می کنم و پای ضریحت زانو می زنم . با رفتنت جان عشق را شرحه شرحه کردی . در غربتت تمام غریبانه های جهان را می سرایم و زمینه ی ابدی آسمان را به همراهی بغضم می طلبم . تو آن کهکشانی که ادراک خاکی مرا به آفاق بی انتهایت راهی نیست . وقتی...
-
امید دیروز , حسرت امروز ...
11 مرداد 1388 16:59
زمانی که بچه بودیم دنیا چقدر زیبا بود . چقدر همه چی رنگ و بوی امید داشت و همه چی سرشار از امید و عشق به آینده عید زیبا بود و امید عیدی گرفتن خرداد زیبا بود و امید سه ماه تعطیلی پاییز زیبا بود و امید دیدن دوباره همکلاسیها این سال دیگه میریم راهنمایی . دو سال دیگه میریم دبیرستان . یکسال دیگه دیپلم و و مدام این جمله روی...
-
روزگاری در گوشه ای از دفترم نوشته بودم...
11 مرداد 1388 16:56
روزگاری در گوشه ای از دفترم نوشته بودم…… تنهائی را دوست دارم چون بی وفا نیست تنهائی را دوست دارم چون تجربه اش کرده ام تنهائی رادوست دارم چون عشق دروغین درآن نیست تنهائی را دوست دارم چون خدا هم تنهاست تنهائی رادوست دارم چون در خلوت وتنهائیم در انتظار خواهم گریست وهیچ کس اشکهایم را نمیبیند اما از روزی که تو رادیدیم...
-
آرزوهایی که حرام شدند
11 مرداد 1388 16:33
شعر از : شل سیلور استاین آرزوهایی که حرام شدند جادوگری که روی درخت انجیر زندگی میکند به لستر گفت: یه آرزو کن تا برآورده کنم لستر هم با زرنگی آرزو کرد دو تا آرزوی دیگر هم داشته باشد بعد ا هر کدام از این سه آرزو سه آرزوی دیگر آرزو کرد آرزوهایش شد نه آرزو با سه آرزوی قبلی بعد با هر کدام از این دوازده آرزو سه آرزوی دیگر...
-
متن جالب یک خط در میان
11 مرداد 1388 14:57
محبت شدیدی که سابقا ابراز میکردم دروغ وبی اساس بود و در حقیقت نفرت به تو روز به روز زیادتر میشود و هرچه بیشتر ترا میشناسم پستی و وقاحت تو بیشتر در نظرم آشکار میگردد در قلب خود احساس میکنم که ناچارباید از تو دور باشم و هیچگاه فکر نکرده بودم که شریک زندگی تو باشم زیرا ملاقاتهاییکه اخیرا با تو کردم طبیعت و زمانه روح...
-
[ بدون عنوان ]
11 مرداد 1388 14:51
به تو عادت کرده بودم ای به من نزدیک تر از من ای حضورم از تو تازه ای نگاهم از تو روشن به تو عادت کرده بودم مثل گلبرگی به شبنم مثل عاشقی به غربت مثل مجروحی به مرهم لحظه در لحظه عذابه لحظه های من بی تو تجربه کردن مرگه زندگی کردن بی تو من که در گریزم از من به تو عادت کرده بودم از سکوت و گریه شب به تو حجرت کرده بودم با گل...
-
شاید این جمعه بیاید شاید................
9 مرداد 1388 14:33
خبر امد خبری در راه است سرخوش ان دل که زان اگاه است شاید این جمعه بیاید شاید پرده از چهره گشاید شاید.........
-
چهل روز گذشت
4 مرداد 1388 18:00
چهل روز گذشت چهل روز از ترانه شادی و آواز آزادی ایران گذشت. چهل روز از سروری که سوگ شد و سرودی که فریاد، گذشت. چهل روز از بزرگترین دزدی قرن، از تاراج آخرین آرمانهای یک انقلاب و از سرقت رای یک ملت گذشت. تیغ آفتاب چو امروز سر زند، چهل روز از بریدن شاهرگ مردمسالاری در سرداب وزارت کشور خواهد گذشت. کودتای ضدملی 22 خرداد در...
-
عنوان مهم نیست
29 تیر 1388 10:30
این چند وقته انقدر خبر های بد شنیدم که دیگه یه جورایی توان از من رویا گرفته شده همش خبرهای بد مرگ،میر،خسام از این دنیا از این جایی رسمش رفتنه رفتن ادم هایی خوب و عزی ادم هایی که با رفتنشون داغ بزرگی و بر دل های ما به جا میزارن هنوز چهلم برادر عزیزی تمام نشده بود که خبر فوت همکاری را اوردند همکاری رو که شاید بیش از 2...
-
زمان و مکان مجالس ترحیم زندهیاد مجتبی تکین اعلام شد
29 تیر 1388 10:15
نخستین مراسم ترحیم زندهیاد مجتبی تکین و همسر و فرزند وی روز سهشنبه 30 تیرماه در مسجد جامع خزانه برگزار میشود. به گزارش خبرنگار مهر، این مراسم از سوی خانواده مرحوم تکین از ساعت 16:30 تا 18 در مسجد جامع خزانه واقع در فلکه اول خزانه بخارایی برگزار میشود. مراسم شب هفتم آن مرحوم پنجشنبه اول مردادماه از ساعت 11 تا 13 در...
-
بدون عنوان
28 تیر 1388 11:33
دوست دارم مسافری باشم بی هیچ کوله باری از این دنیای گنگ مسافر یک جزیره (دور تادور آب) من باشم و یک دل و یک خدا من باشمو تمام تنهاییهایم من باشمو لحظه های مقدس نیاز من باشم و منو منو منو منو ..... خدا و بس.
-
باز ه مسیر سخت بهشت زهرا
28 تیر 1388 10:08
عجب رسمیه رسم زمونه، قصه برگ و باد خزونه، میرن آدما از اونا فقط خاطره هاشون بجا می مونه. سلام اقا مجتبی معلم عکاسی من،سلام اقا مجتبی اقا مجتبی نمیدونم چی بگم اشنایی من و شما به زمانی بر میگرده 5 سال پیش برای بار اول میخواستم وارد دنیای خبر و عکاسی خبر بشوم به توصیه یکی از دوستانم ادرس شما را بهم دادن و گفتن برو پیش...
-
چرا خوب ها؟؟؟؟؟؟؟؟
26 تیر 1388 22:11
مجتبی تکین عکاس با سابقه خبری کشور و دبیر گروه عکس خبرگزاری مهر و روزنامه بین المللی تهران تایمز بر اثر سانحه تصادف به رحمت ایزدی پیوست. به گزارش خبرگزاری مهر ، در این سانحه تصادف ناگوار که ساعتی پیش در مسیر جاده آستارا به سمت تهران به وقوع پیوست علاوه بر مجتبی تکین ، دختر خردسال وی هم به جوار رحمت الهی پیوست و...
-
حالم بده
25 تیر 1388 23:42
این سکوت پر عذاب کرده دنیا بس خراب. این سزای ناسزا، کرده آب را چون سراب. وهمٍ دنیای سکوت برده عشق را در غرور. آتشه خشم که بود که توانم نیست عبور....؟
-
[ بدون عنوان ]
20 تیر 1388 00:00
حالم خوب نیست.....
-
۱۸ تیر همه با هم در خیابان ها
17 تیر 1388 11:46
. با نزدیک شدن 18 تیر، و در حالیکه هم مردم و هم نیروهای امنیتی ـ لباس شخصی خود را برای حضور در خیابان ها آماده می کنند، دوباره اس ام اس در ایران قطع شده است. اکنون دیگر بحث اختلال نیست، بلکه سرویس پیام کوتاه موبایل هم به طور کلی مسدود شده است.مساجد در اختیار بسیجیان است و حتی ساکنان محلات هم نمی توانند در این مساجد،...
-
مسیر سی ساله انقلاب
16 تیر 1388 11:07
ادامه مطلب ... -->
-
با با مسعود روزت مبارک
14 تیر 1388 21:18
پدر عزیزم با همه وجودم قدر دان مهربانی هایت هستم و دست پر از مهرت را صمیمانه میبوسم و از تلاشهایی که سالهای سال برای بالندگی من کشیدی متواضعانه تشکر میکنم و از خداوند بقای عمر شما را سالهای سال توام با عزت و افتخار آرزومندم و امید دارم که سایه شما همیشه بر سرم مستدام باشد. این روز قشنگ و زیبا رو به همه پدران و مردان...